باید به نکته سنجی و تیز هوشی بشر جدید در شناسایی موانع آزادیش آفرین گفت . خدا ، کانون مهم امر و نهی ،  موجود نیرومند محدود کننده و در یک کلام بزرگ ترین مانع آزادی انسان پس باید به جنگ چنین خدایی رفت. شاید تلقی بشر از خدا همان برداشت یونانیان بود که در آن خدا از عرش پایین می آمد و کشتی می گرفت ، گاهی پیروز بود و گاهی شکست می خورد. آرزوی آزاد بودن بشر مدرن را در مقابل پروردگار خود قرار داد و آزادگی که زینت بخش جامعه ایمانی و مهم ترین عامل شکل گیری و بسط آن است را از او گرفت . انسان آزاد همچون بشر حافی قبل از توبه است که آزادی خود را خارج از ولایت حق و در زیر زنجیر های نفس عماره می جست و انسان آزاده همچون بشر حافی بعد از توبه است که آزادگی خود را در آزاد شدن از غیر حق و پاره کردن بند های اسارت شیطان می یافت .بشر جدید با قلتیدن در دام آزادی ، آزادگیش را از دست داد و در این جاست که بلایش بزرگ شد و هرآنچه مخفی می داشت آشکار گشت و از آنجا که بر خلاف جریان حاکم بر عالم حرکت کرد آسمان معرفت از او دریغ کرد و زمین بر او تنگ شد و چون دیگر جز خدایی شکست خورده چیز دیگری برای خود باقی نگذاشته بود مرجعی نداشت که شکایت نزد او برد پس دست به دامن پوچیگرایی شد . انسان با خلق تکلونوژی سعی کرد تا بر این حرکت بر خلاف جریان خود شتاب دهد اما با این کار قفسی از جنس غرور و تکبر  به دور خود کشید که نه تنها در حرکتش بر خلاف جریان آب کمک نکرد بلکه آنچنان او را اسیر خود کرد که دیگر امکان بازگشت و توبه را هم از او گرفت .

رسول الله (ص) : مردم شما آزاد نیستید در قفس هستید ، گناهانتان شما را در قفس زندانی کرده است ، در رمضان خود را با استغفار آزاد کنید .

حضرت ایت الله جوادی آملی : انسان گناهکار بدهکار است باید گرو بسپرد ، در این جا خانه و زمین را به عنوان گرو قبول نمی کنند ، ابنجا جان را به گرو می گیرند . آنکه می گوید من هرچه بخواهم می کنم ، هرجا بخواهم می روم و هر چه بخواهم می گویم او اسیر است و آزاد نیست .