دانش ها و آگاهی های بشری در یک تقسیم بندی به 2 دسته تقسیم می شوند : دسته اول آگاهی های عمومی و دسته دوم آگاهی های علمی .
آگاهی های عمومی برای زندگی اجتماعی انسان در حکم هوا برای زندگی فردی انسان است و اجتماع بدون آن نمی تواند به وجود آید . ما در ابتدا متوجه این آگاهی ها نیستیم اما اگر مشکلی برای آن ها به وجود بیاید به دلیل اختلالی که در زندگی ما به وجود می آید به آن توجه  می کنیم و این آگاهی ها از طریق درونی سازی از نسلی به نسل بعد انتقال می یابد.
اما دسته دیگر از آگاهی های ما آگاهی های علمی  هستند که از طریق واکاوی های عقلی کشف می شوند . در این مورد 2 نظر وجود دارد که در آن عده ای قائل به کاشفیت علم هستند که حقیقتی در خارج از وجود انسان وجود داردو انسان توانایی کشف آن را دارد و معیار صدق شناختش هم تطابق با واقع می باشد که البته این نظر به حق نزدیک تر است . اما نظریه دوم قائل به تولید علم توسط انسان است و سطح علم را تا آگاهی های جمعی انسان پایین می اورد .
این دو شناخت(علمی و عمومی) تأثیرات فراوانی بر یکدیگر دارند از جمله این که موجب بسط و گسترش همدیگر در جهت خاصی می شوند . شناخت علمی مشکلات شناخت عمومی را حل می کند و شناخت عمومی مسائل شناخت علمی را طرح می کند .برای مثال کسانی که قائل به دیدگاه کاشفیت علم هستند خو به دو دسته تقسیم می شوند : دسته ای همچون آمپریسم ها و پوزیتویسم ها سطح واقع را تا عالم ماده کاهش می دهند و موجب نوعی دنیا گرایی در شناخت عمومی می شوند اما مکاتب الهی واقع را خیلی بیشتر از عالم ماده می دانند و توجه شناخت عمومی را معطوف به عوالم بالاتر می کنند .
تمام مطالب تا اینجا در حکم زمینه ای بود برای رسیدن به تیتر مطلب . مهم ترین تفاوت شناخت علمی از عمومی معطوف به واقعیت بودن آن است . در اندیشه اسلامی قایت و نهایت تمام حقایق ذات مقدس حق تعالی قرار دارد و او نه بر مدار حق بلکه خود مطلق حق و حق مطلق است . تمام حقایق از ذات مقدس او جاری می شود و اوست که دائم در عالم خود را به انکشاف می کشاند و ما تنها وظیفه مان برداشت مانع و ایجاد علل اعدادی است برای پذیرا شدن آن . علم کیفیت مجردی است که از جانب او افاضه می شود و ذهن و عقل ما و همچنین قلب ما تنها ظرفی است برای نگهداری آن و البته این انتساب ماهیت تجرد آن را از بین نمی برد و به علت این تجرد البته غبار زمان بر آن نمی نشیند و گرفتار نسبیت علم مدرن نمی شود .
این علم از طریق عقل و آگاهی علمی انسان به عمل ما و از طریق عمل ما به شناخت عمومی ما می انجامد و موجب رشد و ارتقاع جامعه را فراهم می کند .
حضرت رسول (ص) :
أوّل العلم معرفة الجبّار و آخر العلم تفویض الأمر الیه؛
سر آغاز علم، شناخت خداوند جبّار و سرانجام آن، واگذارى امور به اوست.