انقلاب را زاغه نشینان انجام دادند و زاغه نشینان هم پای آن می مانند

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

طبیعت از منظر انسان حکیم و ابزار ساز

طبیعت در منظر انسان حکیم صنع و رحمت خداست که برای مراوده مسالمت آمیز با انسان آفریده شده است . از منظر این نگاه هر چیز در عالم در واقع جلوه ظهور یافته حقیقت خود در ملکوت است و انسان موظف است که از طریق معاشقه با این نظام احسن و برقراری حسن همجواری با آن امیال خود را در راستای نظم موجود تغییر دهد تا بتواند از نردبان آن  بالا برود و از حقایق معنوی آن اطلاع یابد .

اما طبیعت از منظر انسان ابزار ساز جسم بیجانیست که اجازه هرگونه دخل و تصرف در آن را بر اساس میل خود دارد . انسان ابزار ساز تنها نظمی را در عالم می پذیرد که مطابق میل خود باشد و در غیر این صورت آن را تغییر می دهد . تکنولوژی وسیله ای است که این انسان ابزار ساز از طریق آن اقدام به تغییر عالم می کند . در تفکر دوم اصالت با امیال انسان است و همه چیز از جمله طبیعت باید خود را با این امیال هماهنگ کند .

برای آگاهی بیشتر می توانید به کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم از استاد طاهرزاده رجوع کنید .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

انسان مدرن

چندین سال پیش که کارشناسان غربی به منظور افزایش سطح توسعه وارد کشور بنگلادش شدند در اولین اقدام خود در منازل پوشالی و کهنه مردم برق کشیدند و تلویزیون گذاشتند و فیلم های غیر اخلاقی پخش کردند . علت این أمر تحریک امیال بالقوه مردم در راستای حرص به دنیا بود . در حقیقت أمر مدرن شدن جوامع نه با اخذ تکنولوژی و یا حتی ساختار بلکه با مدرن شدن کامل انسان ها اتفاق می افتد و در همین راستا هم کارشناسان غربی در آغاز ورود به بنگلادش چنین اقدامی کردند . انسان مدرن انسانی است حریص به دنیا که جز خود کس دیگری را نمی بیند ،تمام تلاش او در جهت کسب منفعت و لذت بیشتر از دنیاست و در این راه هیچ گونه قیود دینی و اخلاقی را بر نمی تابد . اوست که چرخ صنعت را می چرخاند و تکنولوژی را گسترش می دهد . آخرین موقفی که تمدن غرب به دنبال آن است جهانی ساری است که این مهم جز با مدرن سازی انسان ها اتفاق نمی افتد . این دهکده زمانی تشکیل می شود که فعالیت مردمان در آن موجب خنثی سازی هم دیگر نشود و به معنی دیگر همه در یک راستا فعالیت کند . این تفکر دیگر هیچ انسان سنتی ای را بر نمی تابد و تمام تلاش خود را جهت همراه کردن آن ها با خود انجام می دهد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

و امام چنین فرمودند :

تمدن مادی غرب ، غرق در طبیعت دنیا و جنبه ظاهری انسان شده است و التفاتی به ماورای عالم و آدم ندارد و خیال می کند انسان غیر از این که می خورد و می خوابد ، چیز دیگری  نیست و عالمی ماورای آن چه مشهود و عینی است در کار نیست . به استثنای مکتب اسلام و مکتب توحیدی ...هر مکتبی را...ملاحضه کنید یک مکتب مادی است که انسان را حیوان تصور کرده است ، یک موجودی است که همه همان خوردن و خوابیدن است ، منتهی بهتر خوردن و بهتر خوابیدن . عوالم دیگری است که آن ها ادراکش نکردند...عالم طبیعت در انتهای موجودات عالم وجود واقع شده است . یعنی منتهی الیه عالم وجود ، عالم طبیعت است ، پست ترین عالم ها عالم طبیعت است و اینطور نیست که انسان فقط خودش باشد و همین طبیعت و مرتبه ای نداشته باشد .

صحیفه نور ج 2 ، ص 154-156

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

مراحل بسط تمدنی غرب مدرن

برای این مهم تقسیم بندی های فراوانی ارائه شده است که در اینجا به یکی از آن ها اشاره می شود :

اولین مرحله در تقسیم بندی مذکور مرحله توسعه آن است که در این مرحله  غرب شروع به ارزش گذاری بر روی واژه ها و ارائه تعریف جدید و همچنین تبیین نسبت خود با آن هاست . در این مرحله هرنوع واژهای که به ذهن خطور می کند   تغییر معنی عمده ای پیدا کرد و نسبت آن با جهان اطراف عوض شد . برای تصدیق این أمر مثال های فراوانی وجود دارد که اکنون به تعدادی از آن ها اشاره می شود :

انسان : انسان در گذشته جایگاه خود را در چهارچوب عبودیت و در مسیر کمال الا الله تبیین می کرد اما در این دوره خود به نوعی جایگاه خدایی رسید که همه چیز با توجه به آن تفسیر می شد .

خدا : در این مرحله خدای خالق شناخته شده اما خدای رب خیر . در واقع ربوبیت خداوند و امکان دخل و تصرفش  در زمین او گرفته شد و سپس به آسمان ها تبعید گشت .

آزادی : آزادی در مفهوم گذشته خود در واقع ثمره نوعی جهاد با نفس بود که کمالش هم در عبودیت خلاصه می شد اما آزادی در تعریف جدید به نوعی از خدا رهیدگی و فساد تبدیل شد .

علم : علم در مفهوم قدیمی خود به هر نوع دانشی از شهود گرفته تا فلسفه و علوم تجربی که می توانست موجب تقویت عبودیت انسان شود اتلاق می شد اما در دوره جدید تنها به علومی اتلاق می شود که قدرت انسان را در برابر طبیعت افزایش دهد .

ورزش : ورزش در گذشته نوعی وسیله بود برای رسیدن به اهداف اما در نسبت جدید خود هدف شده است ....

مرحله دوم مرحله قالب سازی است که در آن متناسب با ارزش های گفته شده قالبی برای زندگی ایجاد شد . یکی از این مهم ترین قالب ها لیبرال دموکراسی بود که در آن انسان خداهای جدید آزادانه می توانند هر کاری بکنند البته به شرطی که به آزادی انسان خداهای دیگر اسیب نرسانند و برای فرار از هرج و مرج فورمول اجتماعی نصف + 1 ایجاد شد تا به توقف نرسند .

مرحله آخر مرحله فورمول سازی است که در آن هر یک از علوم با توجه به 2 مرحله گذشته نوعی روش ومسئله مطرح کردند .



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

دموکراسی بی تقوا

چندین سال قبل از این که شیخ فضل الله نوری طرح نظارت پنج فقیه بر مصوبات مجلس مشروطه را مطرح کند ملکم خان ناظم الدوله این طرح را تحت عنوان مجلس شورای کبرای ملی در روزنامه قانون خود که در انگلیس چاپ می شد مطرح کرد . اما نکته در این جاست که چه می شود با این وجود یکی را به دار می آویزند و دیگری را تحت عنوان پدر روشنفکری تقدیس می کنند و می ستایند ؟ تفاوت اصلی این در نوع نگاه این دو به موضوع بود ، در واقع شیخ شهید جایگاهی را که برای مجتهدین مطرح می کرد در صورتی که پا می گرفت تمام خروجی مجلس را به نفع دین تمام می کرد اما این طرح برای ملکم خان تنها ابزاری بود برای خدمت بیشتر به جریان تجدد .

جریان مشروطه در ابتدای شکل گیری آن تا زمانی که زمامش در دست عالمان دینی بود ، با ادبیاتی کاملا دینی تحت عنوان عدالت و عدالت خانه  رهبری می شد و تحصناتش هم در بقاع متبرکه و مساجد بود اما با نفوذ جریان روشنفکر در دل آن سیر حرکت به طور کامل عوض شد و قیام با ادبیات غربی سر از سفارت خانه های کشور های غربی درآورد . دموکراسی بی تقوا لقبی بود که شیخ فضل الله نوری به جریان به انحراف کشیده شده داد .

برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب غرب شناسی  علمای شیعه در تجربه ایران معاصر - احمد رهدار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

جدال غرب در چهره پروتستانتیسم با اسلام

ایجاد هرج و مرج مذهبی از طریق تضعیف و تخریب نهاد دین به وسیله رواج مسیحیت به خصوص با گرایش پروتستان  جزء اولین برنامه های استعمار در جهت همسو کردن جامعه ایرانی با سیر مدرنیزاسیون موجود در غرب بود . جامعه استعماری غربی به درستی دین را به عنوان مهم ترین مانع خود در جهت هرچه مدرن تر شدن یافته و در همان ابتدا در جامعه خود با ایجاد مذهب پروتستان به راحتی مسیحیت را از مقابل برنامه های خود برداشت . البته بعضی در این مضمون افراط کرده و حتی پروتستانتیسم را عامل ایجاد مدرنیسم می دانند . دین در جامعه ایرانی از دیرباز به عنوان تأثیر گذار ترین عنصر جامعه  حضور گسترده ای داشته و دارد و تمدن استمعماری غرب با شناسایی این موضوع از همان ابتدای برخورد خود با جامعه ایرانی سعی در تضعیف آن نمود است . ترویج مسیحیت مخصوصا با خوانش پروتستان مهم ترین این برنامه ها بود که به وسیله انجمن های ترویج مسیحیت انگلیس ، روسیه و فرانسه با پشتیبانی سیاسی و اقتصادی انجام شد . جمله هر کس کشیش خود یعنی از بین بردن نهاد رسمی ترویج دین که این موجب نوعی تحریف و هرج و مرج دینی است .

فرستادن مبلغ وایجاد شبهه در میان عوام ،همچنین چاپ بیش از صد هزار جلد کتاب در جهت ترویج مسیحیت آن  هم در جامعه ای که تنها ده هزار تحصیل کرده دارد مخصوصا به صورت تریف شده ،همچنین ساخت بیمارستان ها و درمان مریضان توسط پزشکان کشیش و ایجاد مدارس مدرن و ترویج علوم  الحادی از جمله اقدامات استعمار در جهت رواج تفکر خود بوده است .

مبلغان به کار گرفته شده در میان امم مسلمان گاه تا شش زبان زنده دنیا را مسلط بودند که این کار علمای ما را که تنها به زبان عربی و زبان منطقه خود تسلط داشتند به دلیل عدم توانایی در مطالعه کتب دسته اول لاتینی با موضوع مسیحیت دچار مشکل می کرد .

البته جامعه حوزوی ما نیز در برابر فعالیت های آنان حالتی منفعل نداشته و به صورت کاملا فعالانه به برگزاری مناظره ، تشکیل انجمن صفا خانه در جلفا به منظور مقابله علمی ، نشر روزنامه و تأسیس شفاخانه ها به مقابله با اقدامات غرب می پرداخته اند .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری