موضع گیری عالمان دربرابر چهره کلامی-مسیحی غرب

تاریخ چند قرن گذشته کشور ما صحنه درگیری عنصر مذهب به رهبری روحانیت و عنصر غرب در جبهه‌های مختلف است. یکی از صحنه‌های درگیری تشکیل دهنده هویت جامعه امروز ایران، عرصه کلام و مباحث اعتقادی است. این درگیری‌ها را می توان در در عصر پیش از رنسانس و پس از رنسانس مشاهده کرد. دینی بودن دو جامعه غربی و شرقی پیش از رنسانس نوعی بینونیت و تمایز دینی میان آن دو را دربر داشت که غالبا در صورت نزاع جلوه گر می شد. پس از رنسانس و شکل گیری هویت انسان غربی حول محور مکاتبی غیر از دین باز هم شاهد این هستیم که صحنه درگیری دینی از میان نمی رود بلکه این بار مسیحیت  به عنوان ابزاری در دست غرب جدید برای تضعیف جامعه اسلامی می شود.اولین مواجهه علمای شیعه با غرب به ظهور چهره مسیحیت آن توسط حضور روحانیون مسیحی در ایران باز می گردد. آغاز این نفوذ متعلق به عصر صفویه و تبدیل شدن اروپا به شریک سیاسی ایران برای مقابله با عثمانی است.با تأمل در تاریخ حضور مبلغان مسیحی در ایران به خصوص در عصر قاجاریه می توان به این نتیجه رسید که به جز عده معدودی غالبا از جاسوس‌های کارکشته و کارآزموده بودند که با نیت جمع آوری اطلاعات و تضعیف روحیه اعتقادی مردم پا به ایران گذاشته اند به همین دلیل می توان روند برنامه‌های آنها را با سیاست‌های استعمار تطبیق داد. برای نمونه همزمان با آغاز سیاست‌های استعماری انگلیس شاهد تأسیس انجمن «انجیل برای بریتانیا در خارج» هستیم که در اصفهان و تهران متمرکز شده و در طول مدت حکومت قاجاریه در ایران نزدیک به 20 هزار انجیل، 64 هزار عهد جدید و قدیم و 17 هزار جلد تورات در کشوری که جمعیت با سواد آن تنها به ده هزار نفر نمی رسید منتشر کرد. اقدام به انتشار انجیل در حجم وسیع تنها یکی از اقدامات آنها بود که در جهت تضعیف اندیشه اسلامی صورت گرفت. مبلغان مسیحی در کنار انجیل اقدام به پخش کتب اعتقادی فراوان، زندگی نامه‌های مبلغان و ... می کردند. نکته قابل توجه درباره این کتاب‌ها این است که علمای شیعی که جز به زبان عربی و فارسی تسلط نداشتند عمدتا مسیحیت را از طریق این کتاب‌ها می شناختند و حال آنکه کشیشان مسیحی در بسیاری از موارد ترجمه‌ها را تحریف شده انجام می دادند و از این طریق راه شناخت صحیح و نقد درست از مسیحیت را به روی علمای اسلامی می بستند. فعالیت‌های پزشکی و تأسیس مدرسه از دیگر فعالیت‌های میسیونر‌های مسیحی بود. تعلیم عقاید مسیحی در کنار سواد آموزی در این مدارس رایج بود. برای نمونه فرخی یزدی در هنگام تحصیل در یکی از این مدارس به دلیل سرودن شعری که به آموزش عقاید مسیحی اعتراض شده بود از مدرسه اخراج شد. اغلب کشیش‌هایی که به کشور‌های اسلامی سفر می کردند از مهارت‌های خاصی برخوردار بودند. برای مثال همه آنها مسلط به چندین زبان، پزشکی و برخی علوم دیگر بودند. اولین واکنش‌های علمای شیعی در برابر این چهره از غرب انتشار جوابیه‌های اعتقادی به کتب آنها است. نوشته‌های سید احمد علوی عاملی از بزرگان فلسفه در عصر صفویه در جواب کتاب «آیینه حق نما» را می توان از نخستین این مقابله‌ها دانست.نمونه ای دیگر از این مقابله‌ها به برگزاری جلسات مختلف مناظره با کشیشان مسیحی باز می گردد. در عصر قاجاریه همین برخورد علمی ادامه داشت به گونه ای که شاهد جواب‌های جدی بزرگانی همچون ملا احمد نراقی و میرزای قمی به شبهات هنری مارتین کشیش سرشناس انگلیسی هستیم.حوزه دینی اصفهان به سبب مرکزیت علمی و سابقه چهار قرنه خود دارای نقش محوری در مقابله با اندیشه‌های کشیشان بود به گونه ای که «سر‌هارفورد جونز» دیپلمات کهنه کار انگلیسی در ایران گفته بود: اگر بخواهیم در دستگاه حاکمه ایران نفوذ کنیم باید مرکز دینی اصفهان را متلاشی کرد. در سال 1320 جمعی از مبلغان مسیحی با سفر به ایران و سکونت در محله جلفا اقدام به مقابله با این حوزه از طریق انتشارکتب احانت آمیز به اسلام و برگزاری جلسات مناظره می کنند. در مقابل به همت آیت الله آقا نجفی و حاج اقا نورالله نجفی انجمن فرهنگی بنام صفاخانه برای پاسخ به شبهات مسیحیت تشکیل می شود. در بخشی از انجمن دعوت خانه ای تشکیل شد برای برگزاری جلسات مناظره که متن مناظرات نوشت شده و در مجله الاسلام انجمن منتشر می شد. از آنجایی که پایین بودن سطح بهداشت و سواد مردم دو عامل برای نفوذ مبلغان مسیحی شده بود، انجمن صفاخانه در مقابل اقدام به تأسیس مدرسه‌های ایتام و شفاخانه کرد همچنین به دستور حاج آقا نورالله حرکت عظیمی در منبر‌ها برای سوق دادن أمور خیریه به سمت ساخت مدرسه و شفاخانه صورت گرفت. نکته قابل توجه در فعالیت‌های کشیشان مسیحی در ایران این است که فعالیت‌ها نه با نیت خالص و به منظور تبلیغ دین بلکه عمدتا به دنبال اهداف سیاسی و استعمار گرایانه بوده است. درباره اینکه چرا آغاز این فعالیت‌ها از عصر صفویه آغاز شد باید گفت که ورود غرب در عصر صفویه به ایران تا حدودی ضروری بود. تحولاتی که در غرب در حوزه فکر و معرفت، سیاست و قدرت افتاده بود، از سویی و تحولاتی که در ایران در خصوص جدا شدن از امپراطوری عثمانی و اراده جدی به استقلال همه عواملی بودند که نوع جدیدی از ارتباط میان غرب و ایران را اقتضا می کرد.در انتها باید اشاره کرد که تجربه حضور و فعالیت چند سده ای مبلغان مسیحی در ایران کمترین توفیق را برای آنها داشت چراکه تعداد کسانی که تحت تأثیر این تبلیغات دین خود را عوض کردند بسیار معدود بودند. علت اصلی این أمر وجود نگاه منفی در میان مردم تحت تأثیر فعالیت‌های روحانیت شیعه و سابقه جدال و برخورد میان دو مذهب بود. تحولات فی مابین عالم اسلامی و مسیحی در طول تاریخ باعث شده بود که حافظه تاریخی مردم نسبت به مسیحیت به صورت منفی شکل بگیرد.