گزارشی از آراء و نظرات استاد مصباح یزدی درباره علم دینی
دینی بودن علم به هدف آن بستگی دارد نه روش
یا
«هدف» علم را دینی میکند، نه «روش»
لید: با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی تحلیلگران و اندیشمندان حوزه و دانشگاه، و خصوصاًآنهایی که علقه بیشتری به ارزشهای دینی داشتند، خود را در برابر پدیدهای دیدند که مولد مسائل بیشماری است که علم و دین باید به آنها پاسخ دهد. جریانهای مختلف فکری پس از پیروزی انقلاب اسلامی را میتوان در این چارچوب تحلیل و تفسیر کرد. جریانهایی که به عمدتاً به دنبال ارائه چارچوب و مدل در زمینههای گوناگون برای حکومت اسلامی بودند تا موانع از سر راه برداشته شده و کارآمدی نظام اسلامی به اثبات برسد.
یکی از این جریانها گرایش فکری خاصی است که درباره علم دینی نیز نظرات مختص به خود را دارد و این جریان منتسب به حضرت آیتالله محمدتقی مصباح یزدی است. او با راهاندازی مراکزی همچون پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،موسسه باقرالعلوم و در آخر موسسه امام خمینی (ره)دست به نظریهپردازی و ایجاد حرکت علمی در زمینه علم دینی و علوم انسانی زده است.
تعریف علم
از آنجا که فلاسفه اسلامی و به دقیقتر جریان نوصدرایی بیشتر به مشرب فلسفه تحلیلی نزدیک هستند، همواره در ارائه نظرات خود ابتدا به سراغ تعریف مفاهیم میروند. آیتالله مصباح در مبحث علم دینی نیز از همین روش استفاده میکند و ابتدا تعاریف گوناگون از «علم» و «دین» و سپس تعریف منتخب خود از این دو را ارائه میدهد. او ذکر میکند که در میان تمام تعاریفی که از گذشته برای علم شدهیک وجه مشترک وجود دارد و آن هم آگاهی است،عدهای علم را شناختی تعریف کردهاند که مطابق با واقعیتهای بیرونی باشد وعدهای دیگر با افزودن واژه کلی به انتهای شناخت، علم را شناخت کلی که با واقعیت مطابق باشد دانستهاند و با این تعریف علومی مانند تاریخ که از اتفاقاتی تک عضوی و تک مصداقی حرف میزند دیگر از دایره علوم خارج شده است.
در این میان دستهای علم را نهتنها شامل شناختهای درست بلکه هرگونه تلاش برای یافتن آن واقعیت را حتی اگر منجر به شناخت صحیح نشود علم دانستهاند،با این تعریف دو اندیشمند که در خواص هستی جستجو میکنند،اگر به دو نظر مخالف برسند با این که یکی از آنها درست است اما ما باید هردوی آنها راعلم بدانیم. در تعریفی دیگر علم را نه تک گزارهها بلکه مجموعه گزارههایی دانستهاند که حول محور یک موضوع با روش خاصی کشف میشوند،درواقع در اینجا مراد از علمرشتههای علمی است. در تعریف مدرن هم که علم را گزارههایی میدانند که تنها با روش تجربی قابل اثبات باشد.
استاد مصباح سپس با نیمنگاهی به همه این تعریفها،تعریف منتخبخود را اینگونه ارائه میدهند که:«علم مجموعه مسائلی است که گرد یک موضوع کلی جمع شدهاند و هرگونه تلاش برای کشف این مسائل، علم محسوب میشود.» وی در این تعریف برای علم محدودیتهایی از جانب روش در نظر نگرفته و روششناسی علم را تنها محصور در تجربه ندانسته است.
تعریف دین
اما در تعریف واژهدین، بعضی از تعریفها دارای بار مثبت فراوان و بعضی دیگر دارای بار منفی است.در این میان عدهای دین را تنها یک احساس فروکاسته شده،یک اعتقاد به امر قدسی و هر چیز ورای عالم ماده،نظامی عملی که بر پایه باورهای بی چون چرا شکل گرفته وعدهای دیگر آن را جهانبینیدانستهاند.
در تعریفی کاملتر گروهی دین را به درختی تشبیه میکنند که ریشه آن باورها،تنه آن ارزشها و شاخههای آن احکام عملی هستند.در قرآن هم گاهی دین به فرهنگهای باطل مانند بتپرستی اطلاق میشود و گاهی هم تنها به فرهنگ حق گفته میشود.
اما استاد مصباح یزدی در تعریف خود بیش از هر چیز دیگری به «هدف دین» یعنی سعادت توجه میکند و دین را مجموعه آموزههاییمیداند که از جانب خداوند متعال جهت سعادت بشر آمده و بسته به موضوعات مختلف آن از روشهای عقلی و نقلی در راستای حل موضوعاتش میتواناستفاده کرد.
تقریر علم دینی
با توجه به برداشتهای استاد از دو واژه علم و دین و بر مبنای آثار منتشرشده از استاد،میتوان نظریه ایشان را در زمینه علم دینی اینگونه تقریر کرد:
دین بهعنوانعهدهدار سعادت بشر هیچ وظیفهای برای بیان حقایق ندارد، مگر آن دسته از حقایقی که در صورت نگفتن بشر هیچ راه دستیابی به آن نداشته باشد،از طرفی علم بهعنوان کشف حقایق تا زمانی که تنها به کشف موضوع خود بپردازد متصف به وصف دینی و غیردینی نمیشود بلکه علم در برابر جهل قرار میگیرد، اما علوم همیشه در مقام شناخت نیستند بلکه شناخت مقدمهای برای دادن راهکار و برنامه است. از طرفی هربرنامهریزی و نظام سازی مبتنی بر نوعی نظامارزشی است که بر آن حکومت کرده و جهتدهیمیکند. پس اگر در این مرتبه علم بر اساس نظام ارزشی دین برنامهریزی شود ما دارای علوم دینی هستیم و اگر بر مبنای نظام ارزش الحادی برنامهریزی شود ما دارای علمغیردینی،بلکه ضد دینی میشویم. برای مثال تا وقتی علمی مانند اقتصاد،به کشف روابط اقتصادی و تأثیر رفتارهای انسان بر اقتصاد میپردازدرابطهای با دین ندارد اما زمانی که میخواهد به نظامسازی اقتصادی دست بزند و نسخه بپیچد ازآنجایی که با نظام ارزشی گره میخورد وصف دینی و غیردینیمیگیرد، و به این ترتیب تمام علوم دیگر. به نظر استاد مصباح یزدی آنچه علم را دینی میکند هدفی است که در حوزه نظامسازی و برخاسته از ارزشهای ایدئولوژیک برای آن علم متصور میشویم.
تعارض علم و دین
گاهی ما در بین علومی که تنها کارشان کشف است نیز با مسائلی برخورد میکنیم کهبا اخبار دینی در تضاد است،حالا سوال این است که به نظر آیتالله مصباح در این حالت باید چهکار کرد و کدام روایت را پذیرفت؟
منتشر شده در روزنامه صبح نو