انقلاب را زاغه نشینان انجام دادند و زاغه نشینان هم پای آن می مانند

حکایت بشر مدرن از زبان علامه مصباح

خورشید تازه سر از بستر آب های سبز دریا برداشته و اشعه زرفام خود را بر چهره های خواب آلوده سرنشینان کشتی تابانده است سرنشینانی که به تازگی از خواب دوشین بیدار شده اند و با خیال راحت و بی خبر از همه جا به خوردن و آشامیدن و انواع سرگرمی ها پرداخته اند و کشتی همچنان در اقیانوس کران ناپیدا پیش می رود . در این میان یک نفر که هشیار تر به نظر می رسد اندکی به فکر فرو می رود و آنگاه رو به همنشینان کرده می پرسد ما به کجا می رویم ؟ دیگری که گویی از خواب پریده است حیرت زده همین سوال را از دیگران می کند و ...

بعضی آنچنان سرمست شادی و سرگرمی هستند که وقعی به آن نمی نهند و بدون این که به پاسخ آن بیندیشند به کار خود ادامه می دهند ولی این سوال اندک اندک گسترش می یابد و به ملوانان و ناخدا هم می رسد ، آنها هم بدون این که پاسخی داشته باشند سوال را تکرار می کنند و سرانجام علامت سوالی بر فضای کشتی نقش می بندد  و دلهره ی عجیب و پریشانی فراگیری پدید می آید .

آیا این صحنه تخیلی داستان مردم جهان نیست که بر سفینه عظیم زمین سوارند و در حالی که در فضای کیهانی به دور خود می چرخند اقیانوس بی کران زمان را در می نوردند ؟ و ایا مثل ایشان مثل چهارپایان سردر آخور نیست ؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

فلسفه تکنولوژی هایدگر

هایدگر را می توان به جرأت اولین فیلسوفی دانست که با نگاهی فیلسوفانه تکنولوزی را مورد برسی قرار داد و یک تفکر جامع را برای شناخت آن ارائه کرد . هدف اصلی هایدگر در برسی تکنولوژی نه نفی آن بلکه شناخت عمق و کنه آن است و به همین دلیل نمی شود او را یک فیلسوف ضد تکنولوژی به حساب آورد و البته خود او هم بار ها این أمر را یادآور شده است . برای دستیابی به نظر هایدگر در باب تکنولوژی لازم است ابتدا اندکی در باب روش و شناخت شناسی هایدگر بپردازیم . روش هایدگر در برخورد با تکنولوژی روش پدیدار شناسانه است که در آن همه چیز را در پرانتز قرار می دهد و تکنولوژی به ما هو تکنولوژی را مورد برسی قرار می دهد .  او این  روش را از هوسرل اخذ کرده اما بین پدیدار شناختی هوسرل و هایدگر تفاوت وجود دارد . حقیقت از منظر هایدگر نه به مطابقت تصویر ذهنی بر عین بلکه به انکشاف وجود هستی برای متفکر اطلاق می شود . در فلسفه تکنولوژی هایدگر چند کلمه محوری هم وجود دارد که توضیح  آن ها لازم به نظر می رسد .

دازاین : وجود خاص انسانی که به علت خصلت وجودی خاص خود توانایی شناخت حقیقت را دارد .

گشتل : نوع انکشاف خاص تکنولوژی از حقیقت هستی .

ذات تکنولوژی از منظر هایدگر امری تکنولوژیک نیست ، خود هایدگر از آن با عنوان گشتل یاد می کند و البته  به نظر او بزرگترین خطر تکنولوژی همان تفکر تکنولوژیک است که خود موجب انکشاف خاص تکنولوژیکی می شود . اما در مورد ویژگی های گشتل که به نظر هایدگر خود موجب در حجاب برد ححقیقت می شود لازم است اندکی بحث شود : به نظر هایدگر مهم ترین خطر گشتل نوع نگاه تک خطه و طبقه بندی شده به حقیقت است که در آن به دنبال معرفی هستی حتی انسان به عنوان یک منبع ذخیره انرژی به منظور بهره برداری انسان است . خود او در این زمینه یک مثال جالب دارد که در آن دیدن جنگل به عنوان یک کوه الوار را مثال می آوردبا . این وضعیت از حقیقت تنها تصویری می ماند که در آن نوعی بازنمایی از ححقیقت است و نه خود آن آن هم بازنمایی اشتباه . به نظر هایدگر آغاز تفکر تکنولوژیک را از افلاطون با جدایی ذهن و عین از هم می داند و تفکر مطلوب در نزد او ار می توان در پیش سقراطیان دنبال کرد . مهم ترین تفاو تکنولوژیک جدید و قدیم علم بنیاد بودن آن است . از نظر هایدگر تکنولوزی جدید ذاتا  مقدم بر علم نوین است هرچند زمانا علم جدید موجب ایجاد تکنولوژی شده است .

هایدگر راه برخورد با تکنولوژی مدرن را بازگشت به تفکر معنوی دانست البته نه تفکر مذهبی بلکه تفکر معنوی از همان جنس وجود شناسانه خود او در ضمن زمینه درگیری با تکنیک را در دنیای هنر می داند به این دلیل که  خود همجنس تکنیک است یعنی همان انکشاف هستی است اما متفاوت هست به این دلیل که انکشاف حقیقی عالم است . در اینجا لازم است توضیحی در مورد علل غلطیدن علم مدرن به دامن تکنیک داد :

1: جدا کردن موضوعات از بستر هستی و برسی آزمایشگاهی و انتزاعی 2 : بسط حقایق کشف شده جدید با یک متد تکراری 3: میل به کنترل و سودمندی و دوری آن از رسالت اصلی خود یعنی کشفف و آگاهی .

 باز لازم است که تأکید کنم که قصد هایدگر ترک تکنولوژی نیست و بلکه ایجاد رابطه درست و اسیر آن نشدن است .در آخر هم اشاره ای به جواب هایدگر در مساحبه با مجله اشپیگل به سوال راه نجات نهایی ما از تفکر تکنولوژیک چیست می کنیم : او در پاسخ این سوال می گوید که باید خدایی بیاید که ما را نجات  دهد .

برای مطالعه بیشتر به کتاب فلسفه تکنولوژی هایدگر از دکتر سید محمد مهدی موسوی مهر رجوع کنید .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

گورکن ها ، یک هشدار نوین به زندگان

زندگی این زندگی حقیر و غلطی نیست که آکنده از اشیاء و حرکاتی است که ما را از حقیقی دور می دارد ؛ برنامه ریزی برای سفر های ییلاقی ، تغییر سیستم و یا مدل اتومبیل ، تماشای ویدیو ، و دیگر سرگرمی های غربی ، این زندگی حقیقی نیست بلکه خودخواهی و نارسیسم حقیقی است . زندگی حقیقی دارای تصویر هایی از زندگی مردم است که تصاویر تلویزیون مانع از دیدن آن هاست ، دارای عطر و بویی از جنگل ها دریا ها اقیانوس هاست که بوی نفت و گاز و سیگار نمی گذارد به مشام ما برسد ، دارای زمزمه باد و نوازش نسیم و تماشای اسمانی است که صدای حرکت چرخ های کارخانه و سر صدای شهر شلوغ و هوای دم کرده محل کار و سقف کوتاه محل زندگی نمی گذارد به گوش و چشم ما برسد . ما انسان ها همچون روبوتهای ساخت تکنولوزی مدرن شده ایم که با برنامه ریزی اردیناتو کوکمان کرده اند و بر حسب این کوک زندگی می کنیم و تاریخ معاصر را می سازیم ، همان تاریخی که در مدرسه ها به کودکمان می آموزیم و در مطبوعات و تلویزیون و رادیو به بزرگتر ها حقنه می کنند . تاریخی که بدون وجود انسان و انسانیت جریان دارد و یا به عبارت دیگر با عنصر بهیمی جاریست . تاریخ سلطه و قهر و غلبه و اشغال نظامی و استیلای اقتصادی و فرهنگی ...تاریخ امپراتوری های صنعتی ، تاریخ ژنرال های که با تراکتور انسان ها را زنده به گور می کنند . تاریخ جدل احزاب و اقوام همسایه بر سر اختلاف مرز ها و چند وجب خاک خدا و خلاصه تاریخ همه آن چیز های که زمانه از خبط و خطاهای بشری ثبت کرده است و همه آن چیز هایی که درخط معکوس انسانیت است .

روزه گارودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

علم نافع

نقل است که رسول اکرم (ص) روزی وارد مسجد شدند و دیدند که عده ای به دور مردی می گردند و او را حلقه کرده اند ، حضرت به پیش رفتند و فرمودند کیست این مرد ؟ گفتند علامه است ، حضرت باز گفت چیست این علامه ؟ جواب دادند که عالم است به احوال اعراب جاهلی و اشعار آن زمان .رسول اکرم (ص) فرمودند که این علمی است که از آگاهی آن سودی نرسد و از جهل آن ضرری نرسد ؛ همانا علم در سه چیز است : آیه محکمه ، سنت قائمه و فریضه عادله . و اما حضرت امام خمینی در کتاب چهل حدیث خود شرحی بر این حدیث دارند که ذکر گوشه ای از آن در اینجا خالی از لطف نیست . ایشان در این کتاب با ذکر دلایلی آیه محکمه را به علوم فلسفه عرفان تفسیر کرده و از فریضه عادله ، علم اخلاق و سنت قائمه علم فقه را برداشت می کنند ، برای مطالعه بیشتر در این زمینه و دریافت استدلال ها می توانید به کتاب چهل حدیث ،حدیث بیست و چهارم رجوع کنید .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی عسگری

دنیا ، خوب یا بد

یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ ؛ این ندای ابا عبد الله است که در شب عاشورا در مذمت دنیا به گوش می رسید . هنوز صدای مناجات های امیرالمومنین در محراب به گوش می رسد که به دنیا خطاب می کرد که ای دنیا من تو را سه طلاقه کردم . اما با این حال در جای دیگر می شنویم از صادق آل محمد (ص) که به دنیا لقب مصلای مصلین و مزرعه آخرت مکان تحجد و فرصت عظیم می دهد . حال سوال این است که این یک تناقض است یا قضیه حکایت از أمر دیگری دارد . با مراجعه به عمق احادیث و شروح علما بر آن شاید بتوان از راز این أمر پرده برداشت . به راستی دنیا چیستت ؟  آیا این کوه دشت و آسمان که آیات خداوند تبارک و تعالی است دنیاست یا خوردن و خوابیدن و زن طلب کردن که از عوامل بقاست دنیا می باشد . علامه مجلسی برای حل این موضوع مبحثی دارد که بیان آن جواب همه سوال های ماست . از نظر ایشان دنیا در مقابل آخرت وجود دارد و طالب دنیا در آخرت جایی ندارد ، همچنان که طالب آخرت هم در دنیا جایی ندارد . اما منظور از دنیا و آخرت چیست ؟ اساسا هر أمری که انسان را به خدا نزدیک کند آخرت و هر أمر که انسان را از خدا دور کند دنیاست . با این وصف تحجد آغشته به ریا از دنیاست و تجارت حلال برای تأمین خانواده از آخرت است. البته در این بین حضرت امام هم یک تقسیم بندی دارند که در آن دنیا را به دو بخش حسن و نیکو و مضموم تقسیم می کنند و ملاک هم  برای تشخیص این دو از هم باز نزدیکی یا دوری از خداست .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

طبیعت از منظر انسان حکیم و ابزار ساز

طبیعت در منظر انسان حکیم صنع و رحمت خداست که برای مراوده مسالمت آمیز با انسان آفریده شده است . از منظر این نگاه هر چیز در عالم در واقع جلوه ظهور یافته حقیقت خود در ملکوت است و انسان موظف است که از طریق معاشقه با این نظام احسن و برقراری حسن همجواری با آن امیال خود را در راستای نظم موجود تغییر دهد تا بتواند از نردبان آن  بالا برود و از حقایق معنوی آن اطلاع یابد .

اما طبیعت از منظر انسان ابزار ساز جسم بیجانیست که اجازه هرگونه دخل و تصرف در آن را بر اساس میل خود دارد . انسان ابزار ساز تنها نظمی را در عالم می پذیرد که مطابق میل خود باشد و در غیر این صورت آن را تغییر می دهد . تکنولوژی وسیله ای است که این انسان ابزار ساز از طریق آن اقدام به تغییر عالم می کند . در تفکر دوم اصالت با امیال انسان است و همه چیز از جمله طبیعت باید خود را با این امیال هماهنگ کند .

برای آگاهی بیشتر می توانید به کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم از استاد طاهرزاده رجوع کنید .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

انسان مدرن

چندین سال پیش که کارشناسان غربی به منظور افزایش سطح توسعه وارد کشور بنگلادش شدند در اولین اقدام خود در منازل پوشالی و کهنه مردم برق کشیدند و تلویزیون گذاشتند و فیلم های غیر اخلاقی پخش کردند . علت این أمر تحریک امیال بالقوه مردم در راستای حرص به دنیا بود . در حقیقت أمر مدرن شدن جوامع نه با اخذ تکنولوژی و یا حتی ساختار بلکه با مدرن شدن کامل انسان ها اتفاق می افتد و در همین راستا هم کارشناسان غربی در آغاز ورود به بنگلادش چنین اقدامی کردند . انسان مدرن انسانی است حریص به دنیا که جز خود کس دیگری را نمی بیند ،تمام تلاش او در جهت کسب منفعت و لذت بیشتر از دنیاست و در این راه هیچ گونه قیود دینی و اخلاقی را بر نمی تابد . اوست که چرخ صنعت را می چرخاند و تکنولوژی را گسترش می دهد . آخرین موقفی که تمدن غرب به دنبال آن است جهانی ساری است که این مهم جز با مدرن سازی انسان ها اتفاق نمی افتد . این دهکده زمانی تشکیل می شود که فعالیت مردمان در آن موجب خنثی سازی هم دیگر نشود و به معنی دیگر همه در یک راستا فعالیت کند . این تفکر دیگر هیچ انسان سنتی ای را بر نمی تابد و تمام تلاش خود را جهت همراه کردن آن ها با خود انجام می دهد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

و امام چنین فرمودند :

تمدن مادی غرب ، غرق در طبیعت دنیا و جنبه ظاهری انسان شده است و التفاتی به ماورای عالم و آدم ندارد و خیال می کند انسان غیر از این که می خورد و می خوابد ، چیز دیگری  نیست و عالمی ماورای آن چه مشهود و عینی است در کار نیست . به استثنای مکتب اسلام و مکتب توحیدی ...هر مکتبی را...ملاحضه کنید یک مکتب مادی است که انسان را حیوان تصور کرده است ، یک موجودی است که همه همان خوردن و خوابیدن است ، منتهی بهتر خوردن و بهتر خوابیدن . عوالم دیگری است که آن ها ادراکش نکردند...عالم طبیعت در انتهای موجودات عالم وجود واقع شده است . یعنی منتهی الیه عالم وجود ، عالم طبیعت است ، پست ترین عالم ها عالم طبیعت است و اینطور نیست که انسان فقط خودش باشد و همین طبیعت و مرتبه ای نداشته باشد .

صحیفه نور ج 2 ، ص 154-156

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

مراحل بسط تمدنی غرب مدرن

برای این مهم تقسیم بندی های فراوانی ارائه شده است که در اینجا به یکی از آن ها اشاره می شود :

اولین مرحله در تقسیم بندی مذکور مرحله توسعه آن است که در این مرحله  غرب شروع به ارزش گذاری بر روی واژه ها و ارائه تعریف جدید و همچنین تبیین نسبت خود با آن هاست . در این مرحله هرنوع واژهای که به ذهن خطور می کند   تغییر معنی عمده ای پیدا کرد و نسبت آن با جهان اطراف عوض شد . برای تصدیق این أمر مثال های فراوانی وجود دارد که اکنون به تعدادی از آن ها اشاره می شود :

انسان : انسان در گذشته جایگاه خود را در چهارچوب عبودیت و در مسیر کمال الا الله تبیین می کرد اما در این دوره خود به نوعی جایگاه خدایی رسید که همه چیز با توجه به آن تفسیر می شد .

خدا : در این مرحله خدای خالق شناخته شده اما خدای رب خیر . در واقع ربوبیت خداوند و امکان دخل و تصرفش  در زمین او گرفته شد و سپس به آسمان ها تبعید گشت .

آزادی : آزادی در مفهوم گذشته خود در واقع ثمره نوعی جهاد با نفس بود که کمالش هم در عبودیت خلاصه می شد اما آزادی در تعریف جدید به نوعی از خدا رهیدگی و فساد تبدیل شد .

علم : علم در مفهوم قدیمی خود به هر نوع دانشی از شهود گرفته تا فلسفه و علوم تجربی که می توانست موجب تقویت عبودیت انسان شود اتلاق می شد اما در دوره جدید تنها به علومی اتلاق می شود که قدرت انسان را در برابر طبیعت افزایش دهد .

ورزش : ورزش در گذشته نوعی وسیله بود برای رسیدن به اهداف اما در نسبت جدید خود هدف شده است ....

مرحله دوم مرحله قالب سازی است که در آن متناسب با ارزش های گفته شده قالبی برای زندگی ایجاد شد . یکی از این مهم ترین قالب ها لیبرال دموکراسی بود که در آن انسان خداهای جدید آزادانه می توانند هر کاری بکنند البته به شرطی که به آزادی انسان خداهای دیگر اسیب نرسانند و برای فرار از هرج و مرج فورمول اجتماعی نصف + 1 ایجاد شد تا به توقف نرسند .

مرحله آخر مرحله فورمول سازی است که در آن هر یک از علوم با توجه به 2 مرحله گذشته نوعی روش ومسئله مطرح کردند .



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری

دموکراسی بی تقوا

چندین سال قبل از این که شیخ فضل الله نوری طرح نظارت پنج فقیه بر مصوبات مجلس مشروطه را مطرح کند ملکم خان ناظم الدوله این طرح را تحت عنوان مجلس شورای کبرای ملی در روزنامه قانون خود که در انگلیس چاپ می شد مطرح کرد . اما نکته در این جاست که چه می شود با این وجود یکی را به دار می آویزند و دیگری را تحت عنوان پدر روشنفکری تقدیس می کنند و می ستایند ؟ تفاوت اصلی این در نوع نگاه این دو به موضوع بود ، در واقع شیخ شهید جایگاهی را که برای مجتهدین مطرح می کرد در صورتی که پا می گرفت تمام خروجی مجلس را به نفع دین تمام می کرد اما این طرح برای ملکم خان تنها ابزاری بود برای خدمت بیشتر به جریان تجدد .

جریان مشروطه در ابتدای شکل گیری آن تا زمانی که زمامش در دست عالمان دینی بود ، با ادبیاتی کاملا دینی تحت عنوان عدالت و عدالت خانه  رهبری می شد و تحصناتش هم در بقاع متبرکه و مساجد بود اما با نفوذ جریان روشنفکر در دل آن سیر حرکت به طور کامل عوض شد و قیام با ادبیات غربی سر از سفارت خانه های کشور های غربی درآورد . دموکراسی بی تقوا لقبی بود که شیخ فضل الله نوری به جریان به انحراف کشیده شده داد .

برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب غرب شناسی  علمای شیعه در تجربه ایران معاصر - احمد رهدار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی عسگری